به نام خدا

icarus

به روایت دورافتاده ترین ستاره ی اسمان ...

زندگی جالب می شود...

طرف چه سال های قبل چه امسال با رتیه بالاتر از من رشته ای که من می خواستم شهرهای نسبتا خوب اورده

اونوقت منی که حتی دورترین شهرها رو حتی بین المل ومازاد وپردیس هم زدم برام زده مردود 

داستان زمانی جالب میشه تفاوت رتبه ش با من هزاررررررررررررررررررررتا هس ازاد اورده ولی بازم برای من زده مردود 

گل بگیرین در ....

دلم می خواد بزنم زیرهرچی کنکور وکتاب ودرس 

یه همچین ادمی اصلا رغبت میکنه سال بعد درس بخونه

 

۹۶/۰۷/۱۸
اسمان

5مین کتاب...

کتاب شازده  کوچولو دوروز پیش تموم شد و کتابی که اکنون در حال خوندن هستم ....

 

                                                                                                     

 

+کتابی  هست که قطعا ارزش خونده شدن داره..

+عاشق این نگاه روی جلد کتابم:)

 

کتاب های قفسه ام  کم کم دارن تموم میشن پیش بسوی خرید کتاب:)

 

 

۹۶/۰۷/۱۷
اسمان

خدای مهربان من...

                                                    

                                                                                        

 

نیایش زیبا از امام سجاد علیه السلام :
الهی
دردهایی هست که نمی توان گفت
و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست
الهی
اشک هایی هست که با هیچ دوستی نمی توان ریخت
و زخم هایی هست که هیچ مرحمی آنرا التیام نمی بخشد
و تنهایی هایی هست که هیچ جمعی آنرا پر نمی کند
الهی
پرسش هایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست
دردهایی هست که جز تو کسی آنرا نمی گشاید
قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمی شود
الهی 
تلاش هایی هست که جز به مدد تو ثمر نمی بخشد
تغییراتی هست که جز به تقدیر تو ممکن نیست
و دعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمی شود
الهی
قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی
و به آزمون هایی دچارم که اگر دستم نگیری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد.

الهی
با این همه باکی نیست
زیرا من همچو تویی دارم
تویی که همانندی نداری
رحمتت را هیچ مرزی نیست
ای تو خالق دعا و مالک

امین

 

+کپی از گوگل

 

 

۹۶/۰۷/۱۴
اسمان

4مین کتاب...

مدت زیادی نیست که کتاب خوندن رو شروع کردم 

شاید 4ماه باشه به همین خاطر کتاب های مشهورزیادی هس که هنوز نخوندم

قبل از اون دوسه تا کتاب بیشتر در قفسه ام نداشتم هموناهم هدیه بودن تا اینکه اولین کتابم ارباب زمان روخوندم وشیفته کتاب خوندن شدم

الان دو قفسه ام از کتاب پرشده که حس خیلی خوبی بهم دست میده

دوروز پیش که کیمیاگر رو تموم کردم قصد داشتم مدتی کتاب نخونم که پیشنهاد دوست عزیزحصار اسمان رو دیدم ودلم نیومدکه پیشنهاد خوبش رو رد کنم

بین کتاب من اورا دوست داشتم و شاهزاده کوچولو شک داشتم که کدوم رو بخونم وبالاخره تصمیم گرفتم اول شاهزاده کوچولو رو بخونم

طبق قولی که دادم شبی 20 تا 40 صفحه دربرنامه من...

                                                      

اسمون دلتون افتابی

 

+سوال دارم....اگه بخوام ایمیلم رو اینجا تغییر بدم باید چی کارکنم؟:)

 

۹۶/۰۷/۱۳
اسمان

12مهر96

امروز اولین جلسه بود ...

یه اتاق ساده ...

روپوش سفید نپوشیده بود...

یه صندلی خیلی نزدیک به میز و صندلی خودش اشاره کرد بشینم...اگه به من بود دورترین صندلی رو انتخاب میکردم:)

تفاوتش بابقیه شون این بود که میزاشت کاملا حرفاتو بزنی....

اروم وملایم وصبور همون شخصیتی که مدنظرم بود داشت ...

سوالاتی میپرسید که می شد فهمید که به حرفات داره باتوجه گوش میده وجزییات موضوع براش مهمه...

به اسم کوچیکم صدام میزد واین خیلی برام مهمه:)

روانشناس ومشاور زیاد رفتم ولی باهیچ کدومشون تمایل به حرف زدن نداشتم اولین نفری بود که کم وبیش براش گفتم....

امروز اولین جلسه دیدارم  با این  روانپزشک بود طول درمانی که مشخص کرد6ماه /ماهی یک بارشایدم 20 روز

کسی از دنیای واقعی نمیدونه نمی خوامم که بدونن بزارید همین جا بمونه ...(البته به استثنای مامانم:))

لطفا اون تصورات قدیمی روانی بودن این حرفا نداشته باشین خداییش...اتفاقا من ودوستم (که قبلا براتون گفتم)در زندگی روزمره خیییییییییلی ادمایی شاد وبا انرژی هستیم جوری که وقتی بیرون میریم خانم های مسن میگن ادم شمارو میبنه یادشور جوونی میفته

فقط خودمونیم که میفهمیم اینم یه حصاری که دور خودمون کشیدیم هرکدوم به نحوی سعی داریم از چیزایی که رنجمون میدن  فرارمیکنیم...

اینجاروزدم  تاخودم باشم دورازهمه ی اون حصارها...

 

۹۶/۰۷/۱۳
اسمان