رتبه ها اومد
مبارکتون باشه ...
نمی دونم باید به خودم تبریک بگم یانه ؟شایدم بایدصبرکنم تا شهریور ببینم چی پیش میاد؟شایدم توقع من زیاد...نمی دونم
رتبه م نمی گم خوب شده ولی ازچیزی که بعد جلسه فک میکردم بهترشده اول که رتبه ها اومد ققط زل زدم به رتبه م هیچ حس خاصی نداشتم یکم گیج بودم یکم که چه عرض کنم ...ازم سوال میپرسیدن اصلا نمی تونستم جواب بدم
بعدش کم کم که ویندوزم بالا اومد یه حس خوشحالی اومد سراغم ....خواهروهمسر خواهر عزیز زنگ زدن پرسیدن چی کارکردم منم که اصلا تو این فازا نبودم رتبه رو گفتم خیلی خوشحال شدن (شایدم ظاهرسازی برای حفظ روحیه من بوده)تبریک گفتن بهم ...
واما مامانم
مامانم تبریک گفت وظاهرا خودشو خوشحال نشون داد ....ولی من ازتوچشماش میخونم که توقع خیلی بهترازاینارو داشت کم نذاشت برام شرمنده ش هستم خیلللللللللییییی
بعد تموم شدن تبریک ها اون حس خوشحالی تقریبا کمرنگ شد یه حس مبهم بهم دست داده خوشحال نیسم ناراحتم نیسم درکل خدایا شکرت
هنوزم اون حس گیجی درمن موج میزنه نمی دونم خوب نوشتم یا بد ولی فقط نوشتم تا برام بمونه این لحظه ..
نمی دونم چرا همش اهنگ همه اون روزا رضا صادقی رو گوش میدم
کنکورهم باهمه خوب وبدبودنش برام تموممممممممممممممممممممم شد
.
18سالگیم مبارک
00.00ساعت
سشنبه 10 مرداد96
به 18شمع کوچیک روی کیکم خیره میشم تمام روزها وساعت ها وثانیه هاش سعی میکنم به یاد بیارم لبخندها اشک ها ارزوهایی که این مدت دنبالشون دویدم ..رسیدن ها ونرسیدن ها به همه وهمه فکر میکنم ...یادم نمیاد وقتی بچه بودم برای سن 18 سالگیم چه ارزوهایی داشتم ولی قطعا میدونم خیلی به این لحظه فکرمیکردم
بالاخره لحظه ای که دوست داشتم ببینم رسید چشامو روی هم میزارم برای دوره بعد زندگیم ارزو میکنم ...
۰ نظر