به نام خدا

icarus

به روایت دورافتاده ترین ستاره ی اسمان ...

به وقت شنبه...

شنبه ها رو دوست  دارم

یه حس شروع  دوباره بهم دست میده

یه حسی که هرچی هفته پیش گذشت خوب یا بد بزارش کنار ..حتی از ذهنت و هفته جدیدت رو شروع کن

اکثر ماها جمعه هارو اختصاص میدیم به رسیدگی خودمون واتاق هامون وخونه یا....

ولی من شنبه هارو انتخاب میکنم برای اماده کردن خودم واتاقم برای هفته جدید

برگ  وگلبرگ های خشک گلدون ها که پله رو پرکردن جمع میکنم  ودرحالی که به گل های دوست داشتنیم اب یا کود میدم  از هفته ای که گذشت  براشون حرف میزنم

سبد لباس های کثیفی که در طول هفته پرشدن می ریزم داخل لباسشویی

ملافه های تخت رو عوض میکنم

چندساعت پنجره   رو باز میزارم تا   اتاق نفس تازه ای بکشه

کیسه های زباله که پرشدن پایین میبرم (مزخرف ترین قسمتش همینه:)

 خرید ها وکارهایی که در هفته باید انجام بشه  به دیوار کنار میز میزنم

کتاب وفیلم ها وانیمیشن هایی که در طول هفته دیدم واهنگ های که گوش کردم(منظورم اهنگ هایی هست که سعی کردم ترجمه کنم وبفهمم)داخل لیستم مینویسم

لباس هارو اتو میکنم داخل کمدخودشون میزارم

کفش هارو تمیزمی کنم

اتاق رو طی می کشم وگردگیری میکنم

واماده میشم برای اغاز هفته دیگه ی که پراز اتفاق های جالب میتونه باشه

کار های تکراری به وقت شنبه رو دوست دارم

یه حس خوبی بهم میده

حس اینکه

قلب زندگی هنوز داره میتپه

هفته ای پراز لحظه های دوست داشتنی  براتون ارزومیکنم

 

+ممنون از اینکه براتون مهمه ومیپرسید ولی  همین الان سازمان سنجش اطلاعیه داد نتیجه ها سشنبه میاد...انگار نه انگار 22هزار نفر منتطرن:/

۹۶/۱۰/۳۰
اسمان

دیدین میگن ادم از فردای خودش هم خبر نداره:))

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۹۶/۱۰/۲۷
اسمان

نذر کرده ام...

نذر کرده ام
یک روزی که خوشحال تر بودم
بیایم و بنویسم که
زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم
می آیم و می نویسم که
این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و
آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی از پاییز میگذارم , که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر

یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان
و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و
هیچ آسیاب آرامی بی طوفان


مهدی اخون ثالث

کپی از وبلاگ حصار اسمان عزیز

 

پ.ن می شود برای اسمان دعاکنید؟؟!فقط برایم با ان قلب های مهربانتان دعاکنید...

۹۶/۱۰/۲۵
اسمان

**

همه به دیدن دریا می روند
ومن فکرمی کنم
که چه قدر دلش می گیرد ساحل..
۹۶/۱۰/۲۵
اسمان

دانی که ارزوی توست تنها در دلم...

                                    

+متصدی بار:دیگه چی میخوای؟!

_جان :چیزی که همه میخوان

+متصدی بار:عشق؟!

_جان :گوربابای عشق یه *  هدف *!!

 

منبع <یادم نمیاد از کجا خوندم >

پ.ن اگه یکی از این بالون ارزوها واسه شما بود روش چه ارزویی می نوشتید؟

۹۶/۱۰/۲۳
اسمان