به دعوت دوست عزیزاقای سربه هوا 33سالگی خودم رو به تصویر میکشم...

تودنیای واقعی عقیده دارم نباید از ارزوهات حرف بزنی برای هیچکس باید بمونن گوشه ذهنت ....ولی نوشتن اینجا حس خوبی میده مینویسم به امید روزی که به همشون برسم...

 

احتمالا در26سالگی در رشته مورد نظر فارغ تحصیل شدم وبورس تحصیلیم رو برای زوریخ گرفتم والان که 33سال دارم دوره تحصیلم وکاردرکلینیک هیرسلاندن (امال ارزوهامن دوره ای داخل این کلینیک کارکنم) به پایان رسیده وبرگشتم شهرخودم همون اپارتمان جمع وجور وکوچیک در طبقه 22همون خیابون اروم (عکسشو بعدا میزارم)اجاره کردم  وامیدوارهستم  طبقه ای که من زندگی میکنم همسایه ای نباشه ...

داخل بیمارستان تروما شهرم هم کارمیکنم و اون پروژه م استارت زده شده وامیدوارم به نتیجه برسه ....

همچنان هم به گیتارم وفادار موندم و درحد معمولی برای دل خودم میزنم ....

به زبان انگلیسی والمانی (زوریخ زبانش المانی هست)مسلط شدم

یه ماشین درحد معقول هم دارم...(از ماشین های suvبه شدت بدم میاد)

با اینکه طبیعت گردی رو خیلی دوست دارم ولی میدونم که هیچ مسافرت چه داخل وچه خارج کشور نرفتم...

یه دیوار از اتاق خونه م از بالا تا پایین پرررراز کتاب های خونده شده...

ازدرامدم هرچی که باشه یک سومش فقط فقط برای الی خرج میکنم هرچی که بخواد هرجا که بخواد بره ...

ومقاله های زیادی مرتبط با رشته م نوشتم...

عکاسی که در سن 22سالگی شروع کردم هنوزم ادامه میدم ...

درحال جمع وجورکردن پول برای تاسیس یک کافه هستم (یکی از قشنگ ترین ارزوهام همینه بنظرم)

ازدواج نکردم وتصمیمش هم ندارم ولی یه عشق نافرجام وجود داشته

یه را بطه دوستانه (فرضا هم دانشگاهی) بوده که اواخر(26 سالگی) داشته به علاقه اینجورحرفا می رسیده که به خاطر بورسیه یا دلیل های دیگه .. مصالحت امیز ازهم خداحافظی کردیم یا مثلا فرد مورد نظر فوت کرده  ... اینجوری همون تصویر خوبش  واین بت ذهنیم دست نخورده باقی بمونه ومن به همین راضیم

ماهی یکبار اسباب بازی میخرم ومیبرم بهزسیتی (این کاروهم خیلی دوست دارم)

واینکه عاشق امیرحسینم .عاشق اینکه ببرمش بیرون ..شهربازی.. براش هرچی که می خواد بخرم(امیرحسین فرزند توهمی خواهرم که هنوز اصلا دنیاهم نیومده)

وتنهایی م رو خیلی دوست دارم وارزش زیادی هم برام داره....

رابطه ام با شمیم وفاطی وریحانه+ارام عزیزم پایدارهس وبچه های شمیم وریحانه وفاطی +ارام بهم میگن خاله ....ومن عاشقشونم

این بود گوشه ای از ارزوهامن ...

باتشکر از اقای سربه هوا ومیس بل عزیز