با الف میریم که همون خیابون قشنگه رو متر کنیم و حرف بزنیم از روز رفتن

کنار همون دکه که نخود باقلا لبو و اش هرسال زمستون داره می ایستیم

اخ که چه قدر هوس کردم و امان از این ویروس لعنتی

ماشینت رو میبینم !

خودتم داخلش نشستی

نمیام سمتت

میرم سمت ماشین میم

دارم میرم که صندلی عقب بشینم چراغ میزنی 

همه چی یه لحظه یادم میره با ذوق میام میگم سلام چه طوری 

میگی به ر بگو کارش دارم://

میرم به ر میگم ر میگه برو بهش بگو چیکار داره میگم من نمیرم 

برنامه شام هست

چون تو هستی میگم و خدافظ و با این سرما و گرسنه تمام مسیر رو پیاده برمیگردم

چون به خودم قول دادم!