هنوزم دیروز گنگ ومبهم برام

نمی تونم هیچ جوره هضم ش کنم زیادی برام سنگینه ...

نمی خوام به خودم بگم گریه نکن وناراحت نباش 

امروز تازه دومین روز که میدونم

اتفاقا جبران تمام اشک هایی که نریختم می خوام گریه کنم

نمی خوام مقاوم باشم نمی خوام صبور باشم 

می خوام عکس بچگیامو توبغلم بگیرم تمام زندگیمو مرور کنم

می خوام تمام شهر پای پیاده راه برم وفکرکنم

احساس می کنم پرت شدم یه جای دور که نه چیزی میشنوم نه چیزی مبینم

تلخ بود خیلی تلخ ...