وقتی به ۴۰سالگی و۵۰سالگیم فکرمیکنم ، به حسی که تو میانسالی خواهم داشت،
به مرور خاطرات این دوران، به حسرت ها به ارزوهایی که شاید خیلی هاش در حد همون آرزو مونده باشه یا راه هایی که رفتم و چیزی جز خستگیش رو تن پیرونحفیف م نمونده.
واقعا میبینم که حال و حوصله اون روزا رو ندارم کاش خدا تو همون ۳۰،۳۵سالگی سروتهش هم بیاره تموم بشه بره

 

+وقتی ستاره های وب داره اینقدر تند تند روشن میشه یه جای کار لنگ میزنه...بدهم لنگ میزنه