وسط هفته و بین امتحانای میانترم و بین این همه کلاس (که منم همه غیبت هام رو فول کردم) با (ک)زدیم به دل جاده از اهواز به شیراز پناه اوردیم

راستش ادمی نیستم که خیلی دوری از خونه و خانواده برام سخت وغیرقابل تحمل باشه ولی این سری واقعا بی حوصله بودیم وحس کردیم کم کم کنج خوابگاه داریم میپوسیم همه چیز گذاشتیم با یه کوله پشتی یه چند روزی رو اومدیم بیخیال وفارغ از دنیا خوش بگذرونیم

 

+با (ک)رفتیم دنبال کارای انتقالی .اخ که اگه باهم بهمون انتقالی بدن چه شود

+من با این غیبت های درخشانم دیگه حذفم ولی اقای + گفت من برات پیگیرش هستم  تو خوش بگذرون این چندروز .به چشم برادری پسر خوبیه فقط اگه بعضی دوستان بزارن

+دیگه بمونه همین ها تا بعد