تو این مدت اتفاق های زیادی افتادن!
مثل اون یه هفته ای که من نوتیف های گوشیم رو قطع کردم چون بودنت ۵ کیلومتر اونطرف من ولی پیام ندادنت منو عصبی و ناراحت میکرد.
چهارشنبه شب خواب یه قرار نصف و نیمه و بودن تورو می بینم
شنبه کار پیش میاد مجبور میشم یه سر بزنم پیام دادی دقیقا صبح همون شبی که خواب دیدم!
میگی دیر جوابمو دادی میگی میخواستم بگم بریم
میگم نبودم
میگی کل هفته بعد رو امتحان دارم
تف به این رشته که همیشه اول امتحان اولویت زندگی شده
با خودم فکر میکنم یه بهونه ست شاید هر روز هم که امتحان داشته باشی ۲ ساعت رو وقت خواهی داشت ولی وقت نمیزاری واسم!
+سه شنبه شب هفته بعد
ساعت ۱۰ شب
اون مانتو چرم مشکی روی کاناپه خونه الف ،یه عکس، منتظر نوتیف با اسم تو،میگی که مشکوکی و میخندی میگم ببین نیستم و میخندم
+پنچشنبه عصر
خونه تاریکه وسط سالن خوابیدم تصمیم به رفتم ندارم اصلا ،میگم حوصله یه اتفاق جدید ندارم ،یه بحث ،حوصله هیچی ندارم، بگذرم
میدونم تو هستی به خودم میام دارم رژ جیگری رو میزنم و به لاک های مشکی ماتم که تو دوست داشتی همیشه، نگاه میکنم
با ماشین میم ر میریم
من و ر و ث و الف و ز
اهنگ میزاریم دیوونه بازی در میاریم
ماشینت رو می بینم کنارت می ایستیم
نگات نمیکنم
رو کاناپه خاکستری نشستم
از در میای داخل
نگات نمیکنم
میای کنار کاناپه سلام میکنی بازم نگات نمیکنم
میشینی اونطرف تر
پ میاد بینمون میشینه
پ همونه که اون شب خونه الف میگفت تو مخش رو زدی اینقدر که این اروم و مظلومه مگه میشه اون جلو اومده باشه.
اینقدر راحته باهات ،عجیب و اذیتم میکنه
چرا کنار تو باید اینطوری بشینه
لب پنچره نشستم میری که یه نیم دیگه برگردی
ر میاد میگه پاشو حالا برمیگرده:))))
میای واسم اسپریم رو گرفتی
میرم تو اتاق دراز میکشم
میای تو اتاق
میگی حالت خوبه
میگم مرسی که گرفتی
میری از اتاق
میام بیرون نگاهتو رو در اتاق میبینم:))
ذوق کنم؟ اره
من زودتر همه میام بیرون
شب بهت پیام میدم مرسی که واسم خریدی ،بگو حساب کنیم
بهم میگی چرا رفتی؟!
بهت میگم بازم امتحان؟!
میگی نه میام
میگم اصراری ندارم
میگی نه وقت دارم
بقیش باشه واسه بعد:)))
۱ نظر