به نام خدا

icarus

به روایت دورافتاده ترین ستاره ی اسمان ...

چالش 100 میلیارد دلاری؟؟!!

چالش داریم چه چالشی ...اقای علیرضا یه چالش گذاشتن داشتم فکرمیکردم اگه من بودم چی کارمیکردم...

+مامان

یه بیمارستان تخصصی زنان زایمان براش تاسیس میکردم

+بابا 

یه پنت هاوس داخل امریکا که دوست داره 

+اجی س

یه مرکز روانشناسی ومشاوره توپ

+داداش ت 

یه شرکت درراستای رشتش و ایده هاش

+مادرجونم

یه خونه باغ بزرگ با کلی درخت های میوه مختلف

+واماااااااااا خودم

1.قطعاااااااااااااا ازدواج نمی کردم 

2.یه اپارتمان جمع وجور تویکی از برج های منطقه های اروم شهری که الان زندگی میکنم 

3.مسافرت خارج کشور زیاد میرفتم

4.بازی های بارسا و مادرید رو حتما هرسال میرفتم ومی دیدم

5.یه مرکز تحقیقات خیلی اوکی واسه خودم وتحقیقاتم میساختم

6.لذت داشتن همه ی ماشین های موردنظر رو تجربه میکردم 

7.یه متجمع با تمام امکانات برای بچه های بی سرپرست وبد سرپرست 

 

پولام تموم نشد؟؟!laugh

این بود گوشه ای از ذهن متوهم من ...

باتشکر از اقای علیرضا

۹۶/۰۶/۱۱
اسمان

کمی خودت را بیشتردوست داشته باش...کمی خودت را بیشتربفهم

                                                                                                                                              

سرنوشت انسان تنهایی است وبه کمال رسیدن سرنوشت انجاست که تنهایی را باورمیکنی...

+دیالکتیک تنهایی

 

 

 

۹۶/۰۶/۰۶
اسمان

اسمان در روز های افتابیش ...

سسسسسلام

بعد از ده روز کیبورد به دست شدم وبگم ازروزهای افتابی اسمان . ..laugh

خب این چندروز  درگیر امتحان فیزیکی بودم که به دلایلی نتونسته بودم برم سرجلسه .مدیونید فک کنید این 10 روز داشتم میخوندم هرروز نیت میکردم دیگه از امروز میخونم ....

-جمعه ساعت 8 شب ....اسمان تازه دنباله کتاب وجزوه ش هس ...laugh

از 8 شب بایاری خداوند شروع کردم خوندن تا صبح .وسطش هم دروغ نگم دورهمی رفتم نگاه کردم....20 دقیقه قبل امتحان هم خوابیدم ومث مرد رفتم سرجلسه ....

معلمم منو دید میگه تووشهریور ؟(من در دوران تحصیل ازاین دانش اموزای حال بهم زن بودم که واسه 25 صدم حاضر بودم 3تاکتاب اضافه بخونم...خل وچل بودم میدونم )

میخندم ومیگم برای تنوع لازمه...

میگه میشناسم ذهن روانپریش تو(همه چه قدر منو دوس دارن....نع؟)

خب بگذریم از حس مزخرف دوران مدرسه که دوباره بهم دست داد...frown

اون مسافرت باخودم و کوله پشتیم وبازمان برگشت تقریبا نامعلوم(که تو پست قبلی گفتم)...برای دوشنبه همین هفته کارشو ردیف کردم مقصد هم اصفهانه ...

فقط نمی دونم مسافرت تک نفره  امسالم چرا شد 30 نفر ؟!!!!

بازم خوبه خوش میگذره ادمای خوش مسافرتین ....فقط ازته دلم  امیدوارم یه نفر نیاد من اپسیلون باهاش ساززززززگاری ندارم ....

روزهای اروم وافتابی و بدون تنش و بدون دلهره ترس  تازه کمتر هم خواب بدمبینم.....خلاصه اینکه دوست دارم این روزارو..

اسمون دل همتون افتابییی..

 

+دوستان برام خیلیییییییی دعاکنید شدیدا دعا لازمم(اعلام نتایج نزدیکه)

 

 

 

 

۹۶/۰۶/۰۵
اسمان